هیچکس تاحالا دوبار زندگی نکرده

،این یه بار فرصتو از دست نده

،امروز ممکنه آخرین فرصتت باشه

،پس سعی کن بهترین روزتو بسازی

،همه چیز توی دستای خودته ،

تو آینده رو میسازی به هیچکس جز خدا و دستات متکی نباش

فقط روزی دو بار به این نوشته نگاه کن 

اون موقع س که... 

 

بعضی از آدما انسان نیستن...
بلکه فقط خطای دیدن!!

شاید اشکال کار اینه چون بخشی از نژاد آریایی از دو قوم مادها و پارتها بوجود اومدن تمام مشکلات تو مملکت یا از طریق مادی حل میشه یا پارتی
:|

  ... Somos Novios



Somos novios
Pues los dos sentimos mutuo amor profundo
Y con eso
Ya ganamos lo mas grande de este mundo

 

Nos amamos, nos besamos
Como novios, nos deseamos
Y hasta a veces
Sin motivos, sin razon
Nos enojamos

 

It's impossible
To tell the sun to leave the sky
It's just impossible
It's impossible
Ask a baby not to cry, it's just impossible

 

Para hablarnos
Para darnos el mas dulce de los besos
Recordar de que color son los cerezos
Sin hacer mas comentarios
Somos novios

 

Nos amamos, nos besamos

 

Como novios, nos deseamos
Y hasta veces
Sin motivos, sin razon
Nos enojamos

 

Somos novios
Mantenemos un carino limpio y puro
Como novios
Procuramos el momento mas oscuro

 

Para hablarnos
Para darnos el mas dulce
De los besos
Recordar de que color
Son los cerezos
Sin hacer mas comentarios
Somos novios

 

Solo novios
Siempre novios
Somos novios


 

هرکیم به ما رسید

یا کار داشت

یا کاری با ما نداشت!

کنارم که هستی‌ چه نزدیک رویا چه ساده از رهایی! چه کوچیکه دنیا...

کاش حرف های جدی منو به اندازه حرفای شوخی ومسخره ام جدی گرفته بودند

چقدر هولناک است وقتی که مرگ هم آدم را


نمی خواهد و پس می زند.

این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده ، توش می گه :

آمامیو و فلان ، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه

اما به خدا راست میگه ، دنیا خیلی نامرده !

امروز دست خط خودمو بردم دارو خونه …
بهم دارو داد

ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺎﺩﯼ ﺯﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺨﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ.

شازده کوچولو از گل پرسید :آدمها کجان؟


گل گفت :باد به اینور و انورشان میبرد!


این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده!

تمام تاریخ عبارت است از جنگ سربازانی که همدیگر را نمیشناسند


و با هم میجنگند، برای دو نفر که همدیگر را میشناسند و نمیجنگند...


من را ببین!

نگاهم را بخوان...

می دانم!

به دلم افتاده...

من را ، از هر طرف

که بخوانی ام!

نامم بن بستیس، بر دیواری بلند

من ، سالهاست

دل بسته ام به طنابی،

که هروز لباس عشق، نم چشمانش

خیس میکند!

و بر حیات خانه ی ، حیاط زندگی اش پهن

می کند!

به فال نیک گیرم...

برایـم،

به دروغ

پایت را میکشی

وسط ، تمام بازی های کودکانه...

معـرکه میگیری

و چه کودکـانه، هربار

بیشتــر بـاور میکنـم ،

لباسهای خیست را،

من ته کوچه!

در انتظارت نشسته ام!

مندلسون 
در موسیقی نت ها مانند کلمات معنی مشخصی دارند ولی ترجمه و تفسیر آنها غیر ممکن است.

تعداد صفحات : 26