رویای بوسیدنت
همچو کویری گسترده
مرا به یک بوسه مهمان میکنی !!!
از دریا یک جرعه آب کمتر
چیزی نمی شود که / می شود ؟!
... اما / من را برای لحظه ای زنده میکنی
با تمام غرور کویری ام التماست میکنم
مرا به یک بوسه مهمان میکنی !!! ...
چشمهات
چشم چشم دو ابرو ، نگاه من به هرسو
دوست داشتنت
درد دارد ...
شهریوریها همیشه آرومن مثل فصلشون میمونن
بایــد غمو پیدا کنم * شاید هنوزم دور نیست
يادمان باشد....
حا لم عوض میشه ، اسم تو که باشه * شعرِتو بارونه،اَرِنجت همراشه