هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست! مسئله ، خستگی از اعتماد های شکسته است.

 

كابوس تنهايي

در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند :

" بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم "

... و امروز در آغوش دیگری..

نفس نفس میزنند
 

 هرگزنخواب کورش_________________


●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●●●

دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
...
بابا ستاره ای در
!هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید،
البرز لب فرو بست

حتی دل دماوند،
آتش فشان ندارد


دیو سیاه دربند،
آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو،

گرز گران ندارد



روز وداع خورشید،

زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد



بر نام پارس دریا،

نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما،
تیر و کمان ندارد



دریای مازنی ها،

بر کام دیگران شد

نادر ز خاک برخیز،

میهن جوان ندارد


دارا ! کجای کاری،
دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند،
دارا جهان ندارد



آییم به دادخواهی،

فریادمان بلند است
اما چه سود،

اینجا نوشیروان ندارد


سرخ و سپید و سبز است
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس،
شیر ژیان ندارد


کوآن حکیم توسی،
شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما
دیگر بیان ندارد


هرگز نخواب کوروش،
ای مهرآریایی بی نام تو،وطن نیز
نام و نشان ندارد
 

 


 

            شیشه ای می شکند...

 

 

 

یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟

مادر می گوید...شاید این رفع بلاست

یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل

             یک کودک شیطان آمد

          شیشه پنجره را زود شکست.

کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست

            عابری خنده کنان می آمد...

تکه ای از آن را بر می داشت  مرهمی بر دل

          تنگم می شد...اما امشب دیدم

هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید...

از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی

             پنجره هم کمتر است؟

            دل من سخت شکست اما

        هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید...

 

                                                                                آه...

 

 ببیییییییییییییییییین چقدر تنهام

 

 نــــ ـه !!


شکایتــ نکن ...

کوه همــ که باشـــد
...
گــ ـاهی دم غروبـــ که میشود

انــ ـگار دلش می لرزد ...

به خــ ـدا قسم ، اصلا انگــ ـار طور دیگریستــ ...

انگــــــار ایستاده می افتد .

ایستـــاده می گرید و ایستـــاده میمیرد !!

پس گلایه نکن ...

از تو چــــــه پنهـــان ، با تمام بی پنــ ـاهی ام ...

گاهی ایستــاده ، در پس ِ همین وجــــــود ،

در پس ِ همین خنده هـــــــــــای سرد

در پس ِ همین گریه های گـــــرم ،

هــِـــــی می میرم و زنده میشوم !!

سختـــ استــ صبور باشــــــی و در حجم این سکوتـــــــ

نفستــ بند نیاید !!!
 

 یه شهریوری مظهر پاکیه 

 

 

 

 

 


مظهر صداقته

مظهر خوبی و محبت
...
یه شهریوری مثل ماهش می‌مونه

یه ادم باکره

باکرگی فقط این نیست که رابطه نداشته باشی‌

باکرگی مظهر پاکی لطافت روح

یه شهریوری باید اینو بدون که

وقتی‌ اسم ماهش اینه

یعنی‌ باید پاک باشه پاک بمونه

صداقتو هیچوقت فراموش نکنه

محبت از خودشو دیگران دریغ نکنه

یه شهریوری یه آدم زیباست

شاید از نظر ظاهر زیبا نباشه ولی‌ باطنش اونقد قشنگ که

همرو محو خودش می‌کنه

آهای شهریوریهای دنیا یادتون نر که

شماها همتون مظهر پاکیو صداقتین

مهرو‌ محبت تو درون شما جوشن

پس همیشه یه شهریوری اصیل باشینن
 

 لیلی زیر درخت انار نشست.

درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
... خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد.

 

 

 یادت باشد، هرچقدر ناراحتیام بزرگتر باشد، خندههایم بلندتر است. 

 

 زيــانکــارتـــرين آدمها کسی است که همــه چيـــز داشته باشد ولـــی ...

.
.
.
.
... .
.
.
.

عشــق يک شهریـــــــ♥وری را از دست بدهد !

 
 

 سهم من از تو

دلتنگی بی پایانیست
که روزها دیوانه ام می‌کند
شب ها شاعر ...
 

همین که هستی
همین که لا بلای کلماتم
نفس میکشی راه میروی
در آغوشم میگیری
همین که پناه واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم نشده اند
کافی‌ست برای یک عمر آرامش ؛باش!حتی همین قدر دور....دیدن خنده بر لبانت از همین دور برایم زندگیست.......
 

 جـادهـ ؛

همـیـن جــادهـ ے لـــاغـر !
آدمـ را کـوچـک میـکـند
کـوچـک را نـقـطـ‌ه
نــقـطـ‌ه را هـیـچ
.
بــاور نمیـکـنے ؟!
بــرو (!)
 

تعداد صفحات : 26